فضایی از رنگ و خط و نقش و حرکت و رقص در قابهای یک نقاش... .
در باب ستایش ارزشهای هنری این تابلوها از من دریایی به موج نمیآید...، چراکه من درباره تکنیک و فرم نقاشی، بضاعت کافی ندارم.
اما آنچه میدانم این است که نقاش و نقش و حرکت در این نمایشگاه، بیننده را به وجد میآورد و در دورانی که از هر خبر به خبری دیگر پناه میگیریم و ما را دردی بس است، نیاز به این حرکات موزون خط و رنگ بسیار است... .
آنچه من در این یادداشت میخواهم به خواندن و شنیدن دعوت کنم، گزینگویی کوتاه از خط به خط به رنگ و تصویر و پرسپکتیو درآوردن فضاهای سادهای است که میشود نوع دیگر نگاه کرد.
شاید همان سخن مدرن است.
سروژ بارسقیان بهدور از تمام دردهایی که جهان امروز برای ما ساخته است، با قلمی به یکتا شادی و شیرینی را در لحظات سادهای مثل اسب و زنبق و درخت به تصویر کشیده است.
ولادیمیر ناباکوف هنر را دریغی بر ازدسترفتن زیبایی میدانست. انگار از هر تابلو به تابلویی دیگر، دریغ و آه رنگین نقاش را میبینیم که به ما میگوید: اینجا را نگاه کن!
به قول سعدی، از سر حسرت به قفا مینگرد...
به نظرم تابلوها، اثری نوستالژیک است در زمانه جنگ و خون.... دلتنگی نقاش است برای رنگ و رقص و شادی... که این حس نوستالژیک درست است که جنبه عاطفی دارد، ولی خرد مدرن با آن آمیخته شده که با گذشت زمان و تجربه اصیل و پیچیده نقاش به دست آمده است.
حسرتها دردآورند؛ بهویژه حسرت صلح و آشتی و رنگ و شادی، هرچند که نقاش ما به زیبایی حسرتش را به رقصی رنگین درآورده و ما را در دنیای خود سهیم کرده است.
* نمایشگاه سروژ بارسقیان تا ١١ مهر در گالری آتبین دایر است.
گــــرد آوری : نیکـــــ زی
منبع : نازنین رحیمی / روزنامه شرق